لیلا پلوئی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت یادگیری دانشجویان آموزش دیده به روش الگوی مدیریت با دانشجویان آموزش دیده به شیوه موجود در تدریس زبان دوم (مطالعه موردی: دانشجویان واحدهای تهران شمال و علوم و تحقیقات تهران) انجام شد.جامعهآماری شامل دانشجویان واحدهای تهران شمال و علوم و تحقیقات مشعول به تحصیل در سال 1399-1398 بوده است. حجم نمونه بر اساس ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف تعیین تفاوت یادگیری دانشجویان آموزش دیده به روش الگوی مدیریت با دانشجویان آموزش دیده به شیوه موجود در تدریس زبان دوم (مطالعه موردی: دانشجویان واحدهای تهران شمال و علوم و تحقیقات تهران) انجام شد.جامعهآماری شامل دانشجویان واحدهای تهران شمال و علوم و تحقیقات مشعول به تحصیل در سال 1399-1398 بوده است. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی مورگان (1970)، 285 دانشجو تعیین شد. الگوی مدیریت آموزش بر اساس تدریس در درس زبان دوم برای گروه آزمایش و روش تدریس متداول و سنتی برای گروه کنترل به کار گرفته شد. قبل از اجرای سناریوی آموزشی، آزمون پیشرفت تحصیلی درس زبان دوم اجرا شد و پس از اجرای الگوی مذکور برای گروه آزمایش، پس آزمون از هر دو گروه به عمل آمد. دادههای جمعآوری شده از آزمون t زوجی نشان دادند میانگین در پسآزمون گروه آزمایش بالاتر از پسآزمون گروه کنترل بوده است (05/0> P)؛ در نتیجه سطح یادگیری دانشجویان آموزش دیده به روش الگوی مدیریت با دانشجویان آموزش دیده به شیوه موجود در درس زبان دوم تفاوت دارد. همچنین پیشنهاد می شود الگوی مدیریت آموزش در برنامه درسی زبان دوم به مهارت های گوش کردن، صحبت کردن، خواندن و نوشتن برای آشنایی هرچه بیشتر دانشجو گنجانده شود.
لیلا پلوئی؛ فائزه فرهادیان
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفههای تکنولوژی آموزشی در منابع اصلی برنامهریزی درسی بوده است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا بود و جامعه آماری آن شامل کلیه منابع اصلی برنامهریزی درسی در سطح دانشگاه بوده است. با روش نمونهگیری هدفمند نُه کتاب بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها چکلیست مؤلفههای تکنولوژی ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفههای تکنولوژی آموزشی در منابع اصلی برنامهریزی درسی بوده است. این پژوهش از نوع تحلیل محتوا بود و جامعه آماری آن شامل کلیه منابع اصلی برنامهریزی درسی در سطح دانشگاه بوده است. با روش نمونهگیری هدفمند نُه کتاب بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها چکلیست مؤلفههای تکنولوژی آموزشی بود. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از آمار توصیفی انجامشده است. یافتههای پژوهش نشان داد که در مورد هر یک از مؤلفههای تکنولوژی آموزشی به برخی از خرده مقیاسها همچون خلاصه؛ استفاده از رنگ در عنوانها، متن، تصویر و جلد، محل مناسب قرارگیری مواد دیداری، پرهیز از سوگیری در مواد دیداری در هیچیک از نه منبع اصلی برنامهریزی درسی توجه نشده است. همچنین، کاربست سایر خرده مقیاسها نیز در منابع اصلی برنامهریزی درسی متفاوت بوده است؛ بهطوریکه در برخی از منابع بهکاررفتهاند و در برخی دیگر مورداستفاده قرار نگرفتهاند. بنابراین، ضرورت بازنگری جدی درزمینهٔ بهکارگیری مؤلفههای تکنولوژی آموزشی در منابع اصلی برنامهریزی درسی برای چاپهای آتی احساس میشود.